۱۳۸۸ تیر ۹, سه‌شنبه

32 سال سایه شریعتی

دکتر علی شریعتی

این روزها که میرحسین موسوی به خبرسازترین مرد ایران بدل شده است، سایه سنگین دکتر علی شریعتی که سی و دومین سالگرد درگذشت او را پشت سر گذاشتیم، بر فضای فکری و سیاسی کشور همچنان احساس می شود. اگرچه سالگرد او بر خلاف سال های قبل در سکوت و بی خبری کامل سپری شد و کمتر کسی به یاد داشت که 29 خرداد باید برای شریعتی مراسمی برگزار شود، اما یکی از نزدیک ترین دوستان دکتر به چهره اصلی معادلات سیاسی کشور بدل شده است. میرحسین موسوی در سال های فعالیت دکتر شریعتی به همراه حسن آلادپوش (همسر محبوبه متحدین) و عبدالعلی بازرگان (فرزند مهندس مهدی بازرگان) شرکتی به نام سمرقند را بنیان نهاده بود و در پوشش فعالیت های مهندسی، پاتوقی برای هواداران دکتر درست کرده بودند.

استاد پرویز خرسند درباره آن روزها می گوید: «یادم هست که دکتر دعوت داشت که در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران- ساعت ۸ بعد از ظهر – سخنرانی کند . امّا یکی دو ساعت گذشته بود و از دکتر خبری نبود . جوجه های چپ فرصت یافته بودند که مذهبی ها را – مخصوصاً مرا که دم در نشسته بودم واز درد و نگرانی نفسم بند آمده بود - مسخره کنند. وقتی دکتر آمد برای اولین بار تقریباً سرش جیغ کشیدم که پس از اینجا در دانشکده ورامین سخنرانی داری و الآن باید آنجا باشی ، بی حرمتی به این همه مشتاق هم حدی دارد. دکتر - انگار نه انگار- لبخندی زد و گفت اگر میان این همه جمعیت یک آلادپوش ، یک موسوی ، یک نجفی و... را نشانم بدهی ، آن وقت به تو حق می دهم . خودت بهتر از هر کسی می دانی که من تنها به کیفیت آدم ها بها می دهم نه کمیتشان.»

به یاد دارم میرحسین نیز یک بار می گفت که پس از اعدام سران سازمان مجاهدین خلق، دکتر به دفتر شرکت سمرقند آمد. از قضا فقط میرحسین در آنجا بوده و دکتر که لبریز از خشم و اندوه بود، یکی دو ساعت کنار میرحسین می نشنید و فقط سیگار می کشد و با صدای بلند گریه می کند. میرحسین هم ترجیح می دهد که سخنی نگوید تا دکتر آرام شود. شریعتی هم پس از آنکه خالی می شود باز هم بدون آنکه سخنی بگوید آنجا را ترک می کند.

امروز پس از32 سال اگرچه نامی از شریعتی در 29 خرداد نبود، اما یکی از شاگردان و پرورش یافتگان مکتب فکری او جنجال بی سابقه ای به پا کرده است. میرحسین و همسرش زهرا رهنورد در جلسات سخنرانی و درس شریعتی همدیگر را پیدا کردند و اکنون در کنار هم به جریان سازی مشغولند. باید دید که سرنوشت این شاگرد شریعتی به کجا می انجامد؟ آیا او نیز همچون دیگر شاگردان فکری دکتر به سرنوشتی تلخ دچار می شود یا ...؟!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر